>

فقیر
loading...
سرویس سایت سایت ویستابلاگ بزرگترین سرویس ارائه خدمات سایت نویسی حرفه ای در ایران

عسل فان چت|❣️|محبوب فان چت

عسل فان چت|⚖️⚽️❣️|عسل چت|فان چت|محبوب فان چت

فقیر

عسل فان چت|❣️|محبوب فان چت

روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را بـه ده برد تا بـه او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی می کنند، چقدر فقیر هستند.

ان دو یک شبانه روز در خانه محقر یک روستایی مهمان بودند. در راه بازگشت و در پایان سفر، مرد از پسرش پرسید: نظرت در مورد مسافرتمان چه بود؟پسر پاسخ داد:

عالی بود پدر! پدر پرسید آیا بـه زندگی ان ها توجه کردی؟پسر پاسخ داد: بله پدر! و پدر پرسید: چه چیزی از این سفر یاد گرفتی؟پسر کمی اندیشید و بعد بـه آرامی گفت: فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آن ها چهار تا. ما در حیاطمان یک فواره داریم و آنها رودخانه ای دارند که نهایت ندارد.

ما در حیاطمان فانوس های‌ تزیینی داریم و ان ها ستارگان را دارند.

حیاط ما بـه دیوارهایش محدود می‌شود اما باغ آن ها بی انتهاست! با شنیدن حرفهای پسر، زبان مرد بند آمده بود. بعد پسر بچه اضافه کرد : متشکرم پدر، تو بـه من نشان دادی که ما چقدر فقیر هستیم.

بازدید : 311 تاریخ : سه شنبه 9 آبان 1402 زمان : 3:13 نویسنده : عسل فان چت|⚖️⚽️❣️||محبوب چت|محبوب فان چت
ارسال نظر برای این مطلب

صفحات سایت
تعداد صفحات : 3
آمار سایت
  • کل مطالب : 35
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 15
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 17
  • بازدید ماه : 275
  • بازدید سال : 367
  • بازدید کلی : 24126
  • آخرین نظرات
    کدهای اختصاصی
    x
    با سلام آدرس چت روم عوض شده است براي ورود روي عکس زير لطفاکليک کنيد

    محبوب فان چت|❣️|عسل فان چت

    با تشکر مديريت محبوب فان چت